نویسنده کتاب «گمشده‌های سیستان» مطرح کرد:

سیستان سرزمین اساطیر، حماسه‌ها و روایت‌ها

نویسنده کتاب گمشده‌های سیستان گفت: سیستان سرزمین اساطیر، حماسه‌ها و روایت‌هاست و ثبت میراث شفاهی آن وظیفه‌ای ملی است.
ابوالفضل مفتح‌پور جوان نخبه سیستانی و نویسنده کتاب گمشده‌های سیستان در گفتگو تفصیلی با خبرنگار گروه فرهنگی پایگاه خبری تحلیلی «صدای‌ماشکید» تأکید کرد که سیستان سرزمین اساطیر و تاریخ کهن است و باید روایت‌های شفاهی آن ثبت شود تا از بین نرود.

خودتان را معرفی کنید؟
متولد ۱۳۸۴ هستم؛ دانشجو، نویسنده، مربی میراث فرهنگی، پژوهشگر زبان و ادب فارسی و نوازندهٔ دف و قیچک. ورود من به ادبیات و پژوهش کاملاً از دلِ عشق بود. نویسندگی برایم یک پناهگاه است؛ جایی دور از هیاهوی دنیا. انسان وقتی دلش سرشار از درد و شور شعر باشد، قلم را انتخاب می‌کند.

بخش زیادی از کار شما مربوط به ادبیات سیستان است. این علاقه از کجا شکل گرفت؟ 
سیستان سرزمین ماسه‌ها و حماسه‌هاست؛ زادگاه اساطیر و تاریخ کهن. معتقدم ما سیستانیان وارث گنجی هستیم که هنوز کامل شناخته نشده. ادبیات شفاهی مهم‌ترین حافظهٔ جمعی مردم است. اگر آن را ثبت نکنیم، با رفتن نسل‌های قدیمی بسیاری از این میراث برای همیشه از بین می‌رود و تعلق خاطر و ارادت قلبی بنده به زادگاهم و وطن همین حس مسئولیت مرا به سمت گردآوری آثار شفاهی کشاند.

دربارهٔ مجموعه‌ها و کتاب‌هایی که منتشر کرده‌اید توضیح می‌دهید؟ 
نخستین مجموعه شامل رباعیات و ارده‌هاست؛ اشعاری که در مجالس سنتی و عزاداری خوانده می‌شود. مجموعهٔ دوم را با همراهی دکتر غلامرضا عمرانی گردآوری کردم. اما مهم‌ترین اثرم «گمشده‌های سیستان» است؛ پژوهشی ریشه‌شناسانه دربارهٔ ارتباط افسانه‌ها و داستان‌های عامیانهٔ سیستان (آسوکه) با اسطوره‌های غرب.

در این کتاب نشان می‌دهم و اثبات بر این وجه که بسیاری از شخصیت‌هایی که امروز در فرهنگ اروپایی و در عرصه نمایشی و ادبی مشهورند، ریشه در حوزهٔ تمدنی سیستان و روایت‌های آریایی که بر اساس مکتب ولادیمیر پراپ پژوهشگر روسی خاستگاه همه روایات داستانی و کهن پهلوانی سراسر جهان همه از آن اقوام آریایی کهن اصیل بوده که توسط سکاها به خودکوچی یا خود پیرایی انتقال‌یافته صرفاً این اثر بیانگر تمدن اصیل سیستان است که نسل جوان و آیندگان مطلع و آگاه شوند که امروز هر چه فرهنگ غرب چه در آثار ادبی، و نمایشی و جهانی عرضه داده همه برگرفته از سیستان نامدار و غیور است.

در کتاب گمشده‌های سیستان به پیوند افسانه‌های آسوکه با اسطوره‌های غرب اشاره کرده‌اید. مهم‌ترین شاخصه‌ها یا الگوهای مشترکی که نشان می‌دهد روایت‌های اروپایی ریشه در افسانه‌های سیستانی دارند، کدام‌اند؟
سیستان نه‌تنها سرزمین ماسه و حماسه‌ها نه‌تنها زادگاه اساطیر بلکه زادگاه شخصیت‌های داستانی هم نیز است؛ سیندرلای در اروپا همان فاطمه گاوچران آسوکه های ماست؛ داستان‌های شارل پرو از اثر زشت، زیبا همان آسوکه خیرالنسا و هفت چپت آهنی است؛ داستان پینوکیو همان گل گندمک خودمان است و اثر چهارم آوای سیستو است و بر پنج بخش تقسیم‌بندی‌شده است که شامل آیکه (لالایی) های محلی سیستانی؛ دوبیتی (سیتک) ؛ترانه‌های عامیانه آلوکه (اشعار مخصوص ازدواج در سیستان) و در آخر اشاره چشم‌اندازی به دل مویه‌های عزاداری در سیستان و اشعار رایج که همان رباعی، و ارده است.
در مجموعهٔ آوای سیستو که به پنج بخش تقسیم شده، کدام بخش به نظر شما بیشترین ظرفیت را برای معرفی فرهنگ سیستان به نسل جوان دارد و چرا؟
به باور من بخش آیکه‌ها (لالایی‌های سیستانی) بیشترین ظرفیت را برای معرفی فرهنگ سیستان به نسل جوان دارد و لالایی‌ها صمیمی‌ترین و بی‌واسطه‌ترین بخش فرهنگ شفاهی‌اند؛ زبانی ساده اما عمیق دارند و احساس مادرانه، جهان‌بینی، اسطوره باوری و حتی نگاه مردم سیستان به زندگی و طبیعت را در خود نگه داشته‌اند.

نسل جوان، حتی اگر با بسیاری از آیین‌ها یا اصطلاحات قدیمی آشنا نباشد، با موسیقی و ریتم لالایی‌ها راحت‌تر ارتباط برقرار می‌کند. آیکه‌ها پلی عاطفی می‌سازند که از دل خانواده و کودکی می‌گذرد و همین باعث می‌شود نسبت به دیگر بخش‌های مجموعه، برای معرفی هویت سیستانی تأثیرگذارتر باشند.

 نگاه شما به سیستان و آیندهٔ فرهنگی منطقه چیست؟ 
گویش سیستانی بخشی از هویت ماست و باید حفظ شود. زبان فارسی مدیون تلاش بزرگان سیستان است و امیدوارم دوباره این سرزمین به روزهای درخشان خود بازگردد. هامون و هیرمند فقط جغرافیا نیستند؛ روح مردم‌اند. هدفم ادامهٔ پژوهش‌ها و معرفی هرچه بیشتر فرهنگ و تاریخ منطقه است.

از منابع الهام ادبی‌تان بگویید. 
تذکره‌الاولیای عطار همیشه کنار دستم است. شاهنامهٔ فردوسی را والاتر از بسیاری از متون حماسی جهان می‌دانم. ابیات آن نه‌تنها شالودهٔ حماسی بلکه درس انسانیت و اخلاق، مدار نیکی را می‌آموزد بالخصوص ابیات مربوط به فریدون برای من درس اخلاق و انسانیت است. به‌خصوص این پیام که «به داد و دهش یافت آن نیکویی / به نیکی دهش کن، فریدون تویی» برایم یادآور این است که هرکس با نیکی و اخلاق می‌تواند «فریدون» زمان خود باشد.

چشم‌انداز آیندهٔ خود را چگونه می‌بینید؟
مسیرم را روشن می‌بینم. هدفم ادامهٔ پژوهش‌ها، تولید آثار بیشتر دربارهٔ ادبیات و فرهنگ سیستان، و کمک به حفظ میراث شفاهی و عامیانه است. زیرا که هر چه تحقیق و پژوهش انجام دهیم باز هم نمی‌شود این سرزمین تاریخی و بهشت باستان‌شناسان را شناخت امیدوارم آنچه ثبت می‌کنم یادگاری ارزشمند برای نسل‌های آینده باشد و بدانند که وارث چه هستند.

انتهای خبر/