وصیت‌نامه شهید؛

شهادت وسیله‌ای برای رسیدن به قرب الهی است

شهید «رضا برفی» در قسمتی از وصیت‌نامه‌اش می‌نویسد: خدایا شاهد باش به عشق تو در مسیرت حرکت کردم و اینک تنها در انتظار لقاءالله هستم. شهادت را دوست دارم نه بدان خاطر که از زندگی خسته شده و بخواهم از مشکلات این دنیا بگریزم، بلکه بدان جهت عاشق شهادتم که آن وسیله‌ای برای رسیدن به قرب الهی است.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «صدای‌ماشکید»، شهید رضا برفی، ششم شهریور ۱۳۴۲، در شهرستان زابل به دنیا آمد. پدرش حاجی، کشاورز بود و مادرش رقیه نام داشت. تا پایان دوره ابتدایی درس خواند. پاسدار بود. سال ۱۳۶۲ ازدواج کرد و صاحب یک پسر و یک دختر شد. دوازدهم آبان ۱۳۶۶، در روستای رود ماهی زاهدان هنگام درگیری با اشرار و قاچاقچیان بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسید. مزار او در بهشت مصطفی همان شهرستان واقع است.

بسم‌الله الرحمن الرحیم
«مِنَ المُؤمِنینَ رِجالٌ صَدَقوا ما عاهَدُوا اللهَ عَلَیْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضی نَحْبَهُ و مِنْهُمْ مَنْ یَنْتَظِرُ و ما بَدَّلُوا تَبْدِیلاً». (احزاب آیه ۲۳)

«برخی از آن مؤمنان بزرگ‌مردانی هستند که به عهد و پیمانی که باخدا بستند کاملاً وفــا کردند پس برخی بر آن عهد ایستادگی کردند و برخی به انتظار (شهادت) مقاومت کرده و هیچ عهد خود را تغییر ندادند».
با درود و سلام به پیشگاه حجة ابن الحسن عسکری (عج) و نایب برحقش امام خمینی و با سلام به پدر و مادر عزیزم و خواهران و برادران گرامی‌ام.

اکنون که سعادت آن را یافتم که بتوانم به یاری پروردگار در کنار سایر برادران در سنگر جهاد برای پیکار با دشمنان اسلام و انسانیت به نبرد بپردازم و دینی را که در قبال انقلاب اسلامی و اسلام و قرآن بر دوش داشته‌ام، بتوانم به نحو احسن ادا کنم.

در راهی گام نهادم که سرور شهیدان جز با ایثار و از خودگذشتگی در راه فی‌سبیل‌الله و در نهایت نوشیدن شربت شهادت میسر نمی‌باشد. من این راه را برگزیدم و در این راه استوار و پابرجا می‌مانم و جانبازی می‌کنم و چه شیرین است هنگامی که من در این راه بتـوانـم بـه جمـع حسین (ع) و حسینیان بپیوندم.

«یا ولی المؤمنین یا غایة لآمال العارفین و یا ولی المؤمنین، یا غیاث المستغیثین، یا حبیب قلوب الصادقین و یا اله العالمین»

«ای نهایت آرزوی عارفان، ای صاحب‌اختیار مؤمنان ای فریادرس فریادخواهان ای محبوب دل‌های راست‌گویان و ای خدای جهانیان»

گواه باش که در این دنیا گرچه به‌ظاهر در تنهایی زیستم؛ اما تو را بهترین دوست و کعبۀ آمال و عشق‌ها یافتم. پس مرا به‌سوی خودت فراخوان و شاهد باش که از تمامی مظاهر مادی بریدم، تا به تو بپیوندم. خدایا شاهد باش به عشق تو در مسیرت حرکت کردم و اینک تنها در انتظار لقاءالله هستم.

شهادت را دوست دارم نه بدان خاطر که از زندگی خسته شده و بخواهم از مشکلات این دنیا بگریزم، بلکه بدان جهت عاشق شهادتم که آن وسیله‌ای برای رسیدن به قرب الهی است. می‌خواهم به‌وسیله ریختن خونم در راه تو گناهانی را که انجام داده‌ام بیامرزی. می‌خواهم شهید شوم تا اگر زنده‌بودنم موجب رشد و ترقی دیگران نشد،

با نثار خونم بتوانم این قصور و کوتاهی را جبران کرده باشم. می‌خواهم شهید شوم تا خونم برای علی (ع) و حسین ابن علی (ع) گواه باشد که رهرو راهشان بودم.

ای مهربان‌ترین مهربانان مرا دریاب. من بنده‌ای گناهکار و غافل هستم که از دیار عاشقان خسته می‌آیم، تا شاید مرا بپذیری. ای معشوقم مرا به‌سوی خود فراخوان که دیگر نمی‌توانم صبر کنم.

چه سخت است آنگاه که بین دو دوست صمیمی جدایی می‌افتد، چه سخت است آن لحظه که بین عاشق و معشوق فاصله می‌افتد و چه سخت است آن موقعی که رهرو به مقصدش نمی‌رسد. پس خدایا این سختی‌ها را از دوش من بردار و مرا برای رسیدن به خودت یاری فرما.

با سلام به حضور شما پدر و مادر گرامی که بیشترین زحمات را برای من کشیدید و بهترین سرمایه زندگی‌تان را نثار من و برادران و خواهرم کردید. از شما حلالیت می‌طلبم، به خدا قسم نمی‌دانم با چه زبانی از شما تشکر کنم و اما مادر جان به شما یک وصیت دارم و آن تسلیم امر خدا بودن است. چون که «ما همه از اوییم و به‌سوی او باز می‌گردیم».

«إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ» و در تمام مراحل زندگی خدا را فراموش نکنید و سپاس نعمت‌هایش را بجا آورید. خدا را شکرگزار باشید که فرزندتان را در راه خدا دادید، چـــون کسانی در این راه شهید شدند که ما از خاک‌پای آنها نیز کمتریم، همانند حسین ابن علی (ع) سرور شهیدان. مادر عزیزم در شهادتم گریه نکنید.

انتهای خبر/