در برابر مشکلات بردبار باشید
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «صدای ماشکید»، شهید علیاکبر عابدینی متولد یکم فروردینماه ۱۳۳۷ در شهرستان بیرجند در تاریخ ۲۴ تیرماه ۱۳۶۱ در منطقه شلمچه به شهادت رسید.
این شهید در وصیتنامه خود نوشته است؛
بسمالله الرحمن الرحیم
که بر من واجب شده است که در این موقعیت حساس که در خط مقدم اسـلام علیـه کفر صدامی قرار گرفتهام به فکر آن افتادم تا به نام خداوند بخشنده مهربان وصیتنامهام را بنویسم و سپاس بیکران خداوند درهم کوبنده ستمگران که به من جان داد تا در برابر کفار جهان بایستم و به مستضعفین کمک کنم و نگذارم بیش از این بر آنها ظلم بشود برادران و خواهران جهان مکانی است که خداوند انسان را بـرای آزمـایش آورده، همـین آزمایشها هست که توانایی انسان را در مقابل سختیها و رنجها شادیها و رسیدن به الله و گاهی بـه ذلت و پستی میرساند هرکسی که از این آزمایشها موفق بیـرون آمـد و توانـست عـزت خودش را حفظ کند به آنجایی که پیامبران و اولیای عظیمالشأن در آن هـستند میرسد.
برادران و خواهران […] و پیامآور خون شهیدان باشید و همیـشه بـه یـاد خـدا باشـید کـه آرامبخش قلبهاست. از روحانیت دفاع کنید و طرفدار روحانیت باشـید و از رهبـری امـام امت خمینی بتشکن با جان [و] دلپیروی کنید و برادران شهادت را افتخار خود بدانیـد و همیشه به یاد روزی باشید که باید از ایـن دنیـا رفـت.
چنـانچـه علـی بـن ابیطالب امیرمؤمنان (ع) میفرماید: «من این دنیا را مانند […]میبینم که دارد صبح میشود» و مـن میبینم که در جوانیام کوچکترین کاری که بتواند در آن دنیا یعنی روز قیامت برایم بکندند نکردهام. پس من به چه امیدی دل به این دنیا ببندم در صـورتی [کـه] ایـن دنیـا تمامشدنی است چنانچه شاعر معروف میفرماید: روزها فکر من این است و همهشب سـخنم که چـرا غافـل از احـوال دل خویـشتنم من به خود نامدم اینجا که به خود بـاز روم آن کــه آورد مــرا بــاز بــرد در وطــنم مــرغ بــاغ ملکــوتم نــیم از عــالم خــاک چند روزی قفسی ساختهاند از بـدنم امیدوارم از خداوند بزرگ که بتوانم و لیاقت آن را داشته باشم که از این آزمایش بـزرگ پیروز به درآیم.
در خاتمه چندکلمهای با پدرم و دوستان و بـرادران و خـواهران صـحبت کنم. پدر جان از اینکه نتوانستهام در موقع آمدن با شما خداحافظی کنم، بلکه لیاقـت آن را نداشتم که بیایم شما را زیارت کنم و از بدیها و رنجهایی که به شما دادهام تقاضـای عفـو بکنم و امیدوارم که مرا حلال کنید. دیگر اینکه تقاضایم این است که برای من گریه نکنیـد و همچون حسین زمان که در برابر مشکلات بردبار است، شما هم بردبار باشید. تنها چیزی که شما از خدا میخواهید این باشد که خدایا تو را شکر میکنم که فرزند را بـه راه حـق و حقیقت راهنمایی کردی و از خداوند بخواه تا دیگر فرزندان تو را به این راه که راه پیـروان الله است، راهنمایی کند و از خداوند بزرگ میخواهم که شما را هم صـبری هـمچـون صبر ایوب عطا فرمایند.
دیگر اینکه من شرمنده زحمات خالـه مهربـانم و حـاج عربزاده هستم. مـن نمیدانم با چه زبانی از آنها تشکر کنم، ولی از خداوند بزرگ میخواهم که در آخرت مزدایشان را بدهد. عموی مهربانم و زنعموی عزیزم من زحمات شما را در تابستان گذشته از داد و یـاری کـرد انشاءالله یاد نبردهام و اگر خداوند به من مهلت برگـشتم کـه امیـدوارم بتوانم قدر زحمات شما را بدانم و بتوانم از زیر خجالت ایشان به درآیم. دخترخاله مهربانم و محمد آقا من که همیشه برای شما سرباری بیش نبودم و خیلـی ناراحتیها بـرای شـما کردم امیدوارم که مرا حلال کنید و اجر خـود را از خـدا بخواهیـد عمـۀ مهربـانم و عمـو حسین من که نمیتوانم نیکیهای شما را از یاد ببرم، امیدوارم که اگر از من بدی دیدهاید، نادیده بگیرید و امیدوارم که خداوند در آخرت به شما عزت دهد و همچون حـاج حـسین قنبری و دختردایی مهربانم […] بفرمایید وقتی به یاد شما میافتم که مادرم زنـده شـده و دارم با او رازونیاز میکنم.
ای مهربانتر از مادر اکنون که نمیتوانم نیکیهای شـما را بـر زبان بیاورم؛ ولی مادام که من هیچ نبودم؛ ولی شما به یاری خدا مرا مقامی دادید و امیـدوارم که خداوند اجر شما را در آخرت بدهد.
همسر عزیزم خوشا به حال تو، خوشا به حال آنقدرت ایمانی که داری که تو توانستی؛ مانند همسری مهربان و دلسوز مرا یاری کنی و در درد و رنجها و ناراحتیهای روزگار بـا من هم درد باشی و از اینکه در اول جوانی از من خیر زندگی و لذت دنیا را ندیدی و مـن نتوانستم؛ مانند شریک همسر مهربـان بـرای تـو باشـم، ولـی در عـوض از خداونـد بـزرگ میخواهم که در ازای نیکیهایت در آخرت به تو اجر بدهد و دیگر اینکه تقاضایم از تـو این است که اگر فرزندی داشتیم به یاری خدا تربیت او را به طور […] به عهـده بگیـری و او را همچون علیاکبر حسین (ع) که مشتاق شهادت بود بار بیاور عزیزم مرا حلال کـن امیدوارم که در آخرت به یکدیگر برسیم.
تو ای پدر بزرگوار از تو میخواهم که اگر فرزندی داشته باشم همچون فرزندان امـام حسین (ع) دست مهربانی بر سرش بکشی و همـسرم [را] نـاراحتی نداشـته باشـی و در تربیت فرزندم بسیار کوشا باشی و مرا هم اگر شهادت نصیبم شد پهلوی قبـر مـادرم دفـن کنید.
«والسلام علیکم» دیگر شما را به خدای کریم میسپارم و با همه شما خداحافظی میکنم و از همـه شـما التماس دعا دارم. خداوند را فراموش نکنید و امام را دعا کنید و همیشه دنبال حق باشـید و شما حق گریهکردن برای من ندارید. خداحافظ.
انتهای خبر/
ارسال دیدگاه
انتشار یافته : 0