وصیت‌نامه شهید؛

به امید شهادت در راه اسلام

شهید «غلام‌عباس گلوی جمال‌آبادی» در قسمتی از وصیت‌نامه‌اش می‌نگارد: برادران مسئولین سپاه و تعاون، پدر من از من هیچ امیدی نبرده از برادران مسئولین سپاسگزارم که هر چقدر خاطر شهدا را بخواهید خاطر پدر مریض و ناتوان من را هم بخواهید به امید پیروزی و شهیدشدن من که برای دین اسلام است که تنها فرزند پدر و مادرم بودم.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «صدای‌ماشکید» شهید «غلام‌عباس گلوی جمال‌آبادی»، دهم مهرماه ۱۳۴۶، در روستای عوض از توابع شهرستان زابل چشم به جهان گشود. پدرش عباس، کشاورزی می‌کرد و مادرش کنیز نام داشت. تا دوم راهنمایی درس خواند. سال ۱۳۶۵ ازدواج کرد. به‌عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. یکم تیرماه ۱۳۶۶، در ماموت عراق بر اثر اصابت ترکش به گردن و کتف، شهید شد. پیکر وی را در گلزار شهدای روستای سنچولی تابعه شهرستان زادگاهش به خاک سپردند.

بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام و درود فراوان به رهبر کبیر انقلاب اسلامی و درود به تمام شهیدان از صدر اسلام تا کنون و سلام و درود فراوان به رزمندگان اسلام. من این وصیت‌نامه را به امید خداوند شروع می‌کنم.

پدر و مادر و خانم عزیزم سلام:

پس از عرض سلام امیدوارم که حالتان خوب باشد پدر خوب و مهربان اگر من شهید شدم زمینی که شب عروسیم به من داده‌اید مال خودت. مادر خوب، شیری که به من داده‌اید به من حلال می‌کنید. پدر جان من از علی مرادعلی ۱۰۰۰ تومان پول گرفتم به ایشان می‌دهید.

پدر جان قبر من را بغل قبر برادرم شهید رستم نوری می‌گذارید. پدر جان به وسایل خانوادگی خانم کار نداشته باشید. پدر جان من که شهید شدم بعد از یک سال به خانم اجازه می‌دهید که شوهر بگیرد. خداحافظ.

پدر و مادر و خانم عزیز خداوند را دعــا کنید که یک پسر دیگر به شما مثل من بدهد که برود بجنگد. خداحافظ به امید دیدار. برادران مسئولین سپاه و تعاون، پدر من از من هیچ امیدی نبرده از برادران مسئولین سپاسگزارم که هر چقدر خاطر شهدا را بخواهید خاطر پدر مریض و ناتوان من را هم بخواهید به امید پیروزی و شهیدشدن من که برای دین اسلام است که تنها فرزند پدر و مادرم بودم.

انتهای خبر/